اختلال زبان

اختلال زبان چیست؟

به طور کلی اختلال زبان به هر نوع مشکل در یادگیری، بیان و درک گفتاری و کلامی گفته می‌شود که با ضریب هوشی و مشکلات شنوایی هیچ ارتباطی نداشته باشد. این اختلال که در دسته اختلالات عصبی رشدی قرار دارد، در کودکان شایع‌تر است. بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از کودکان زیر ۳ سال به یکی از انواع این اختلال مبتلا هستند. کودکانی که دچار این مشکل هستند، نمی‌توانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند و در مدرسه نیز دچار افت تحصیلی و انزوا می‌شوند.

طبقه بندی اختلال زبان

اختلال زبان براساس چندمعیار طبقه بندی می شود. تعاریف انجمن گفتار _ زبان _ شنوایی آمریکا که پیش تر ارایه شد، یک طرح طبقه بندی است که شامل پنج خرده سامانه در زبان است : واج شناسی(اصوات)، نحو(ترکیب کلمه و ساختار جمله)، معناشناسی (مفهوم کلمه و جمله) وکاربردشناسی(کاربرداجتماعی زبان). مشکل در یکی از این ابعاد، با مشکلاتی در یک یا چند بعد دیگرهمراه است.

ادراک ، توجه، استفاده از نمادها، کاربرد قوانین زبان، توانایی ذهنی عمومی و تعامل اجتماعی ، به ارتباط مربوط است. افزون بر این، طبقات تشخیصی با مشکلات ویژه، در پنج خرده سامانه زبان مشخص می شود: واج شناسی، تکواژ شناسی، نحو، معناشناسی و کاربردشناسی و مشکلاتی در درک و فهم زبان.

اختلال خرده سامانه های زبان

برقراری ارتباط از طریق سامانه نمادهای صوتی را زبان شفاهی می گویند. ممکن است در یک خرده سامانه زبان شفاهی ، یک یا بیش از یک اختلال به وجود آید : واج شناسی(اصوات و ترکیب اصوات)، تکواژ شناسی(کلمات و قسمت معنادار کلمه)، نحو (توالی ها و ترکیب های کلمات)، معناشناسی(معنا یا محتوا) و کاربرد شناسی(کاربرد گفتار در ارتباط). گفتگوهای زیر، اختلال هایی از هر یک از این خرده سامانه ها را نشان می دهد. توجه داشته باشید که یک مثال فرضی ممکن است شامل بیش از یک خرده سامانه منفرد باشد.

واج شناسی

الوین به تازگی وارد شش سالگی شده است. او به مهد کودک می رود و مدت دو سال ، درمان هایی در زمینه گفتار دریافت کرده است. در چهارسالگی وقتی که گفتار و زبان او غیر قابل فهم باقی ماند و به نظر نمی رسید که مشکلش حل شده باشد، والدین او در جستجوی کمک برآمدند. الوین، دو برادر و خواهر بزرگتر داشت که گفتار و زبان آنها در محدوده هنجار خوب بود. الوین، تعدادی از صداهای گفتار را حذف یا جانشین می کرد.

تکواژ شناسی

کودکان دارای اختلال زبان در حیطه تکواژشناسی ، مشکلاتی را در فهم یا تولید جنبه های صرفی زبان نشان می دهند، مانند: توانایی اضافه کردن حرف (s)، برای تغییر یک کلمه از مفرد به جمع ، اضافه کردن_ آپاستروف اس_ برای نشان دادن مالکیت، (ed) برای تغییر زمان یک کلمه از حال به گذشته و یا استفاده از دیگر ادات صرف برای متمایز کردن صفت های تفضیلی از صفات برتر و موارد مشابه.کودکان دارای مشکلات ریخت شناسی، از پسوندهای نامناسب استفاده می کنند.

تاخیر رشدی زبان

توالی رشدی زبان کودکان دارای اختلال زبان ممکن است مشابه کودکان دیگر باشد، اما آنها دیرتر از میانگین سنی مورد انتظار به هر مهارت یا نماگری های رشدی نایل شوند.سطوح نهایی رشد زبان تعدادی از کودکان دارای اختلال های زبان، به صورت معنی دار پایین تر از همسالان بدون ناتوانایی است. اگرچه تاخیر زبان کودکان دیگر ممکن است کلی باشد، اما سرعت کسب برخی از جنبه های ویژه زبان در این کودکان، تفاوت های زیادی را نشان می دهد.

بعضی از کودکان دیررس هستند، کسانی که در آخرین لحظه به همسالان خود می رسند، با وجود این، اغلب کودکانی که در رشد زبان تاخیر دارند، نارسایی های رشدی نشان می دهندکه توانایی غلبه بر آنها را ندارند.آنها، غالبا به عنوان عقب مانده ذهنی یا دارای سایر ناتوانایی های رشدی تشخیص داده می شوند. برخی اوقات، این کودکان از محیط هایی آمده اند که آنها را از بسیاری تجربیات ، مانند تحریک زبان از سوی بزرگسالان که برای تحول طبیعی زبان الزامی است، محروم کرده اند و یا اینکه به شدت مورد غفلت یا سو رفتار واقع شده اند. به هر حال ، بدون توجه به دلایل تاخیرزبان کودک، شناخت ماهیت تاخیر زبان و ارایه مداخله ، برای یادگیری به کارگیری موثر زبان، دارای اهمیت است.

برخی از کودکان سه ساله یا بالاتر، هیچ نشانه ای دال بر درک زبان، نشان نمی دهند و به صورت خودکار از زبان استفاده نمی کنند. آنها ممکن است صداهایی تولید کنند، اما از این صداها برای برقراری ارتباط به شیوه ای استفاده می کنندکه ممکن است مشخصه شیوه ارتباطی نوزادان و نونهالان قبل از یادگیری گفتار باشد.به عبارت دیگر، آنها از ارتباط پیش زبانی استفاده می کنند.برای مثال، برای درخواست اشیا، انجام کاری از دیگران ، اعتراض، درخواست فعالیت های اجتماعی روزمره(مثل کتاب خواندن) و یا خوشامدگویی به کسی، از صدا، حالت و یا حرکت استفاده می کنند.

وقتی مداخله ای جهت ارزیابی و برنامه ریزی تاخیر زبان کودکان صورت می گیرد، در نظر گرفتن نوع رفتارهای زبانی و غیرزبانی که آنها تقلید می کنند، میزان درک مطلب، نوع مهارت های ارتباطی مورد استفاده به صورت خودکار و نقش ارتباط در زندگی آنها مهم است. به ویژه، در کار با کودکان کم سن، مداخله در بسترهای تعامل اجتماعی ، اهمیت دارد. برای مثال، ممکن است والدین و معلمان از رویکرد آموزش محیطی استفاده کنند: نوعی مداخله طبیعی که برای آموزش مهارت های زبانی کارکردی، طراحی می شود.در این رویکرد، آموزش، بر پایه علایق کودک صورت میگیرد.وقتی کودک درخواست کار، شی یا فعالیتی از بزرگسال می نماید، بزرگسال، زبان کودک را تشویق می کند و کودک، به شرط تلاش برای برقراری ارتباط، به آنچه درخواست کرده است، می رسد.آموزش اجتماعی فرهنگی زبان، یک روش طبیعی است که در آن طراحی مداخله هایی شبیه به تعاملات محاوره ای معمول والدین و کودکان ، مورد تشویق قرار می گیرد. ارتباط پیش زبانی ممکن است نشانه خوبی برای توانایی بعدی کودک در استفاده از زبان باشد. اثربخشی رویکرد آموزش اجتماعی و فرهنگی زبان، دست کم در برخی دامنه ها، به پاسخگویی مادر به روش ارتباطی پیش از زبان کودکشان، وابسته است.

مداخله زودهنگام با کودکانی که دارای تاخیر زبانی هستند، به دو دلیل عمده بسیار حایز اهمیت است:

1.هر چه سن کودک در زمان مداخله بیشتر باشد، شانس دستیابی به مهارت های زبانی موثر(در شرایط یکسان) کمتر می شود.

2.بدون برخورداری از زبان کارکردی، کودک نمی تواند موجود اجتماعی واقعی شود.از بین مهارت هایی که کودک ممکن است در آنها نقص داشته باشد، مهارت های زبانی و ارتباطی مهم تر هستند، زیرا پایه یادگیری اجتماعی و تحصیلی محسوب می شوند.

اختلال زبان مرتبط با اختلال های هیجانی و رفتاری

امروزه ، دشواری در استفاده از زبان در تعاملات و روابط اجتماعی، مشکل پایه ای در بسیاری از اختلال های هیجانی و رفتاری است که از توداری اجتماعی تا انزوا، یا برون ریزی شدید، تا پرخاشگری ، گسترده است. کودکان کم سنی که اختلال های زبانی دارند، ممکن است مشکلات ویژه ای در کسب مهارت های مربوط به تعامل اجتماعی داشته باشند، زیرا آنها اوضاع و احوال اجتماعی را به صورت صحیح تفسیر نمی کنند و در ابراز خود، مشکل دارند.

مشکلات ارتباطی دانش آموزان دارای اختلال های رفتاری یا هیجانی، ممکن است به برنامه ریزی و کمک های کلاسی ویژه ای نیاز داشته باشد. اولا، مهم است که معلمان در مورد چنین دانش آموزانی از نزدیک با یک آسیب شناس گفتار و زبان کار کنند.ثانیا، باید توجه ویژه ای به شفاف ساختن ارتباط بین معلم و دانش آموز، و خودگویی های دانش آموز، مبذول داشت. شاید مهم ترین جنبه کار با کودکانی که دارای مشکلات هیجانی یا رفتاری مرتبط با اختلال زبان هستند، درک مقاصد کودک و کمک به او در کاربرد زبان برای حل تعارض اجتماعی و برقراری روابط اجتماعی باشد.

اختلال های گفتار

اختلال های گفتار شامل: اختلال های صدا، تولید صدا و روانی کلام است.ممکن است فردی بیش از یک اختلال گفتاری داشته باشد و اینکه بعضی اوقات، اختلال گفتار و زبان با هم اتفاق می افتد.

به دو دلیل، توصیف کوتاهی از اختلال های اصلی گفتار ارایه می کنیم:

1.در مقایسه با اختلال های زبان، اختلتال های گفتار، مشکلات کمتری را برای معلم کلاس به وجود می آورد.

2.اکثر اختلال های گفتار در درجه اول ممکن است توسط آسیب شناس گفتار و زبان درمان شود، نه معلمان کلاس. انتظار می رود که معلمان از اختلال های گفتار آگاه باشند و دانش آموزانی را که حدس می زنند چنین اختلال هایی دارند، برای ارزشیابی نزد آسیب شناس گفتار و زبان بفرستند. علاوه بر این، انتظار می رود که معلمان برای اصلاح اختلال های گفتار و همچنین زبان دانش آموزان، با آسیب شناسان گفتار_ زبان همکاری کنند.

اختلال های صدا

صدای افراد دارای سه ویژگی زیر و بمی(ارتفاع)، بلندی و کیفیت است. تغییر در زیر و بمی و بلندی صدا، بخشی از الگوهای تاکیدی کلام است. کیفیت صوت، نه تنها به تولید صداهای گفتاری، بلکه به جنبه های غیر زبانی گفتار نیز مربوط است.

اگرچه تعریف دقیق اختلال های صدا دشوار است، اما به مشخصه هایی در زیر و بمی، بلندی و کیفیت صدا مربوط می شود که برای حنجره مخرب و مانع ارتباط است و یا اینکه با سن، جنس و پیشینه فرهنگی فرد متناسب نیست.اختلال های صدا ، می تواند از علل زیستی و غیر زیستی مختلفی ، مثل تومورهایی در حنجره (نظیر گره ها، پولیپ ها، یا بافت های سرطانی)، عفونت حنجره(لارنژیت)، آسیب به اعصابی که به حنجره کمک می کنند، و یا جریحه دار شدن یا کشیدگی حنجره، ناشی شود. استفاده نادرست یا سو استفادهاز صدا نیز می تواندکیفیت صدا را غیر عادی کند.برای مثال، سردسته تشویق کننده ها در دبیرستان، به طور مکرر به اختلال های موقت صدا مبتلا می شوند. ضایعاتی که بر اثراستفاده نادرست یا سواستفاده از صدا ایجاد می شوند، می توانند بافت حنجره را تخریب کنند. برخی اوقات، مشکلات روان شناختی فرد، منجر به از دست رفتن کامل صدا(بی آوایی) و یا ناهنجاری شدید در صدا می شود.

اختلال هایی که به طنین صدا آسیب می زنند(کیفیت صدا)، ممکن است در اثر ناهنجاری های حفره دهان(مثل شکاف کام)، یا آسیب مغز و یا اعصابی که حفره دهان را کنترل می کنند، به وجود آیند.عفونت لوزه ها، آدنوئیدها و سینوس ها نیز می توانند بر طنین صدا تاثیر بگذارند. معمولا اکثر افرادی که فقدان شنوایی شدید دارند، در دستیابی به طنین صدای خوشایند و نرمال مشکلاتی دارند.و بالاخره، در بعضی مواقع، صرفافرد صحبت با طنین نسبتا مناسب را نیاموخته است. به عبارتی ، دلایل زیست شناختی یا روان شناختی جدی برای مشکل وجود ندارد، بلکه به نظر می رسد که او عادت های غلطی در استفاده از اندام گفتار کسب کرده است.

وقتی کودکان برای اختلال های گفتار و زبان غربالگری می شوند، آسیب شناس گفتار_ زبان، مشکلات کیفیت، طنین، زیرو بمی، بلندی و طول صدا را جستجو می کند.اگرمشکلی پیدا شود، ارجاع به یک پزشک ضروری می گردد. ممکن است یک گزارش پزشکی، تومورها یا عفونت هایی را نشان دهد که به جراحی یا دیگر درمان ها نیاز دارد. در کنار ارزشیابی پزشکی، یک آسیب شناس گفتار_ زبان ممکن است زمان شروع مشکل و چگونگی استفاده فرد از صدا، در موقعیت های روزمره و شرایط تنش زا را موردارزشیابی قرار دهد. آسیب شناس، علاوه بر جستجوی چگونگی تولید صدا و مشکلات ساختاری و کارکردی، علایم عفونت یا بیماری و نیز نشانه های بیماری های جدی را احتمال دارد در بروز اختلال نقش داشته باشند، جستجو می کنند.

اختلال های تولیدی

اختلال های تولیدی، شامل خطاهایی در تولید کلمات است.اصوات کلامی ممکن است حذف، جانشین، تحریفیا اضافه شوند.برای مثال ، نوک زبانی حرف زدن، به تحریف یا جانشین سازی صدای س اطلاق می شود(مثل سنبه به جای شنبه یا شبز به جای سبز). حذف یا جانشینی، افزایش یا تولید ضعیف صدا ممکن است باعث شود که حرف های گوینده به سختی فهمیده شود یا حتی هوشمندانه نباشد.چنین خطاهایی در تولید گفتار ممکن است باعث صدمات سنگین اجتماعی شود و گوینده را در معرض تمسخر و استهزا دهد.

چه موقع خطاهای تولیدی ، اختلال به حساب می آیند؟ این به قضاوت درمانگر، که متاثر از تجربیات درمانگر، تعداد و نوع خطاها، ثبات خطاها، سن و خصوصیات رشدی گوینده، و وضوح گفتار شخص است، بستگیدارد.

کودکان کم سن در زمان یادگیری گفتار، خطاهای زیادی در صداهای گفتاریدارند. بسیاری از دانش آموزان به همه قوانین تولیدی زبان تسلط ندارند، آنها تا سنین8یا9 سالگی می آموزند که همه صداهای گفتاری را به صورت صحیح تولید کنند. بنابراین، موضوع اصلی در قضاوت راجع به بسندگی تولید، سن کودک است. موضوع مهم دیگر، خصوصیات تولید زبان در محیط زندگی کودک است، زیرا کودکان تا حد زیادی زبان را از طریق تقلید می آموزند. برای مثال کودکی که در مرکز جنوب کشور پرورش می یابد، ممکن است گفتاری داشته باشد که ویژه ساکنان لانگ آیلند است، اما به معنی اختلال گفتاری کودک نمی باشد.

اختلال های روانی گفتار

گفتار طبیعی، به مکث هایی در جریان گفتار نیاز دارد. گاهی اوقات، ممکن است صداهای گفتاری را با ترتیب اشتباه به کار ببریم مانند: مقش به جای مشق، سریع تر از آن صحبت کنیم که فهمیده شود، مکث در مکان های نا به جا ، استفاده از الگوهای تاکیدی نامناسب، یا روان صحبت نکردن_ مثل تپق زدن و گیر کردن، تکرار هجاها یا کلمات، یا من و من کردن در حالی که تلاش می کنیم منظورمان را بیان کنیم. این مشکلات تنها وقتی به عنوان اختلال در نظر گرفته می شوند که تلاش های گوینده شدید باشد، یا اختلال ها در جریان گفتار چنان زیاد و فراگیر باشدکه گفته های فرد درک نشود و توجه غیر معمول را به خود جلب کند. وانگهی، شنوندگان برای برخی از نارسایی های گفتار، شکیبایی بیشتری دارند. اکثر ما خیلی راحت اختلال جریان گفتار را می پذیریم، تصحیح شده آنچه را گوینده می گوید یا قصد دارد بگوید، درک می کنیم، اما گسیختگی هایی که به نظر می رسد انعکاس ناتوانایی گوینده در انتقال پیام است را به آسانی نمی پذیریم.شایع ترین نوع اختلال روانی گفتار،لکنت است. در حدود یک درصد کودکان و بزرگسالان، به عنوان افراد لکنتی در نظر گرفته می شوند. پسرها، بیشتر از دخترها لکنتی هستند.اکثر کودکان خیلی سریع برنارسایی های گفتاری دوران کودکی خود فایق می آیند. نارسایی های گفتاری این نوع کودکان، معمولا خیلی عادی و طبیعی است، به نظر می رسد که در مورد مکث های خو آگاهی ندارند و معلمان و والدینی دارند که در مورد الگوهای گفتار آنها نگران نیستند.برای آنهایی که بیش از یک سال لکنت دارند، این خطر وجود دارد که تبدیل به لکنتی های مزمن شوند.، آسیب شناس گفتار_ زبان باید کودکی را که تصور می شود لکنتی است، مورد ارزیابی قرار دهد. برای پیش گیری از مزمن شدن لکنت، تشخیص زودهنگام ، اهمیت دارد. متاسفانه، بسیاری از مربیان و پزشکان، افراد در معرض خطر لکنت را برای ارزیبی دقیق ارجاع نمی دهند، زیرا آنها می دانند که نارسایی گفتار، بخشی از تحول طبیعی گفتار است. اما ارجع ندادن، برای کودکانی که در خطر لکنت زبان هستند، به شدت زیان بار است. اگر لکنت زبان آنها پایدار وبدون درمان باقی بماند، ممکن است تبدیل به اختلالی برای تمام عمر شود که توانایی فرد را برای ارتباط، رشد احساسات مثبت درباره خود و دنبال کردن فرصت های ویژه آموزشی و کاری، تحت تاثیر قرار می دهد. امروزه می دانیم که مداخله زودهنگام، مولفه ای حیاتی در تدارک مراقبت بهداشتی کافی برای لکنت است.

اختلال های گفتار مرتبط با آسیب عصب شناختی

ماهیچه های که گفتار را امکان پذیر می سازد، ارادی هستند. وقتی نواحی مغزی که این ماهیچه ها زا کنترل می کنند، یا اعصابی که به آنها می روند، آسیب می بینند، در توانایی صحبت کردن طبیعی، اختلال هایی ایجاد می شود. این اختلال ها ممکن است تولید صداهای گفتاری (گفتارفلجی) یا گزینش و توالی گفتار(کنش پریشی) را در برگیرد. مشکلاتی در صحبت کردن اتفاق می افتد، زیرا ماهیچه های کنترل کننده تنفس، حنجره، گلو، زبان، فک و یا لب ها، نمی توانند به صورت دقیق کنترل شوند. با توجه به ماهیت آسیب مغزی، کارکرد های شناختی و ادراکی نیز ممکن است آسیب ببینند و فرد ممکن است علاوه بر اختلال زبان، اختلال گفتار هم داشته باشد.آسیب شناس گفتار و زبان با گوش دادن به گفتار فرد و معاینه مکانیزم گفتار او، تونایی شخص دارای آسیب عصب شناختی را در کنترل تنفس، آوا، طنین و حرکات تولیدی ارزیابی می کند. پزشکان جراح و متخصصان توانبخشی نیز برای درمان اختلال های عصب شناختی، باید مشکل فرد را مورد ارزیابی قرار دهند و راهبرد مدیریتی طراحی کنند. در مواردی که آسیب عصب شناختی، گفتار فرد را غیر قابل فهم می سازد، ممکن است سامانه های ارتباطی جانشین، مورد نیاز باشد.