مراحل رشد شخصیت یونگ

رشد شخصیت از نظریونگ

یونگ معتقد بود که شخصیت، یک رشته مراحل را طی می کند که به تفرد یا خودشکوفایی می انجامد. یونگ بر نیمه دوم زندگی تاکید کرد، دوره بعد از 35یا40 سالگی که فرد فرصت یکپارچه کردن جنبه های مختلف شخصیت و رسیدن به خودشکوفایی را دارد. با این حال، امکان تباهی یا واکنش های خشک و انعطاف ناپذیر نیز در این دوره وجود دارد.در ادامه به مراحل رشد شخصیت از نظر یونگ پرداخته ایم.

مراحل رشد شخصیت از نظر یونگ

یونگ مراحل زندگی را در چهار دوره کلی دسته بندی کرد: کودکی، جوانی، میانسالی، و پیری.

او این سفر در زندگی را به سفر خورشید در آسمان تشبیه کرد، به طوری که درخشندگی خورشید بیانگر هشیاری است. خورشید اوایل صبح، کودکی است، پر از استعداد، اما هنوز درخشندگی(هشیاری) ندارد، خورشید صبح، جوانی است که به نقطه اوج (سمت الراس) صعود می کند، اما از افول قریب الوقوع بی خبر است، خورشید اوایل بعدازظهر، میانسالی است که مانند خورشید اواخرصبح درخشان است، ولی رو به غروب می رود، خورشید عصر، پیری است، هشیاری آن که زمانی درخشنده بود، اکنون به نحو بارزی کم نور است.

کودکی

یونگ کودکی را به سه زیر مرحله تقسیم کرد: (1) آشوب گرایی، (2) فرمانروایی، (3) دوگانه گرایی.

مرحله آشوب گری

مرحله آشوب گرایی، با هشیاری آشفته و پراکنده مشخص می شود. امکان دارد جزایر هشیاری وجود داشته باشند، اما بین این جزایر ارتباط کمی وجود دارد یا هیچ ارتباطی وجود ندارد. گاهی تجربیات مرحله آشوب گرایی به صورت تصورات ابتدایی وارد هشیاری می شوند، اما نمی توانند دقیقا بیان شوند.

مرحله فرمانروایی

مرحله فرمانروایی کودکی، با رشد خود(ego) و شروع تفکر منطقی و کلامی مشخص می شود. در این دوره، کودکان خود را به صورت عینی در نظر می گیرند و اغلب با عنوان شخص سوم به خودشان اشاره می کنند. جزایر هشیاری بزرگتر، و تعداد آنها بیشتر می شود و خود (ego) ابتدایی ساکن آن است. گرچه خود به صورت یک شی درک می شود، اما هنوز از خودش به عنوان درک کننده، آگاه نیست.

مرحله دوگانه گرایی

خود(ego) به صورت درک کننده، در مرحله دوگانه گرایی کودکی پدیدار می شود، زمانی که خود به عینی و ذهنی تقسیم می شود. اکنون گودکان با عنوان شخص اول به خود اشاره می کنند و از وجود خودشان به عنوان افراد مجزا، آگاهند. در دوره دوگانه گرایی، جزایر هشیاری، زمینی متصل می شوند و مجموعه خود که خودش را به صورت فاعل و مفعول تشخیص می دهد، ساکن آن است.

جوانی

دوره بلوغ تا اواسط زندگی، جوانی نامیده می شود. جوانان می کوشند استقلال جسمی و روانی از والدین خود کسب کنند، همسرس پیدا کنند، خانواده تشکیل دهند، و جایگاهی در این دنیا بیابند. به عقیده یونگ جوانی دوره افزایش فعالیت، پختگی جنسی، افزایش هشیاری، و پی بردن به این موضوع است که دوران بدون مشکل کودکی برای همیشه گذشته است.

میانسالی

یونگ معتقد بود که میانسالی تقریبا در 35یا40 سالگی شروع می شود. در این دوره، خورشید از نقطه اوج خود رد شده و حرکت به سمت پایین را آغاز می کند. با اینکه این افول، افزایش نگرانی ها را در افراد میانسال نشان می دهد، اما میانسالی دوره استعداد فوق العاده نیز هست.

اگر افراد میانسال ارزش های اجتماعی و اخلاقی زندگی قبلی خود را حفظ کنند، به صورت انعطاف ناپذیر و متعصابه، به جذابیت و چابکی جسمانی خویش می چسبند. وقتی متوجه می شوند که آرمان های آنها در حال عوض شدن هستند، شاید نومیدانه سعی کنند ظاهر و سبک زندگی جوانی خود را حفظ نمایند.

پیری

وقتی غروب زندگی فرا می رسد، افراد افت هشیاری را تجربه می کنند، درست به همان صورتی که نور و گرمای خورشید هنگام غروب کاهش می یابد. اگر افراد در سال های پیشین از زندگی بترسند، تقریبا به طور قطع در سال های بعدی، از مرگ هراس خواهند داشت. ترس از مرگ اغلب طبیعی انگاشته می شود، اما یونگ معتقد بود که مرگ هدف زندگی است و زندگی فقط در سایه مرگ می تواند خشنودکننده باشد.

کلینیک توانبخشی سرو